- رامسس نهم (سِ سِ نُ هَُ)
نفرکارع ست پنرع. از خاندان بیستم فراعنۀ قدیم مصر که نوزده سال سلطنت کرد. رجوع به تاریخ قدیم مصر ص 27 شود
معنی رامسس نهم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(سِسِ دَ هَُ)
لغت نامه دهخدا
خپرمارع ست پن پتاه. از سلسلۀ بیستم فراعنۀ قدیم مصر که سه سال سلطنت کرد. رجوع به تاریخ مصر قدیم ص 37 شود
(سِ سِ شِ شُ)
لغت نامه دهخدا
نبمارع میامن. از فراعنۀ مصر و از سلسلۀ بیستم است که سلطنت بسیار کوتاهی داشته است. رجوع به تاریخ مصر قدیم ص 27 شود
(سِ سِ سِوْ وُ)
لغت نامه دهخدا
یکی ازفراعنۀ سلسلۀ بیستم مصر (1198-1167 قبل از میلاد) که در عهد او مصریان با گردونهای جنگی در پهنۀ کارزار شرکت میکردند. و او آخرین پادشاه بزرگ امپراتوری جدید بشمار میرفت. او بعلت انتخاب فرزندش (رامسس چهارم) بنیابت سلطنت مورد خشم و بیمهری یکی از زنان خود که شاید نامش ’تی یی’ باشد قرار گرفت. آن زن برای رساندن فرزندش بسلطنت بدستیاری چند تن از بزرگان و سرکردگان توطئۀ قتل شوهر خود را ترتیب داد که گرچه این توطئه کشف شد ولی چون درگذشت وی همزمان با کشف توطئه روی داد باحتمال قوی توطئه کنندگان بمقصد رسیده اند و او بامرگ طبیعی درنگذشته است. رجوع به فرهنگ ایران باستان ص 240 و فهرست تاریخ مصر قدیم و رامسس چهارم شود
(سِ سِ دُوْ وُ)
لغت نامه دهخدا
یکی از فراعنۀ مصر (1292-1225 قبل از میلاد) که نام وی بخط فینیقی بر روی ظرفی که متعلق بسدۀ سیزده قبل ازمیلاد است و در شهر گویله از گوری پیدا شده نوشته شده است. و در عهد وی جنگجویان مصری با گردونهای جنگی در پهنۀ کارزار شرکت میکردند. او نامی ترین فراعنۀ مصر است و آثار شگفت انگیز شهر تاریخی و مخروبۀ تیبه پایتخت وی هنوز پای برجاست. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3) (فرهنگ ایران باستان ص 37 و 240). و رجوع به ایران باستان ج 1 ص 51 و 567 و فهرست تاریخ مصر قدیم شود
(سِسِ پَ جُ)
لغت نامه دهخدا
اوزیمارع سخپرنرع. از خاندان بیستم فراعنۀ مصر که چهار سال سلطنت کرده است. رجوع به تاریخ مصر قدیم ص 27 شود